ما در فارسی ساید به معرفی 10 اختلال روانی که مرموز تلقی میشوند میپردازیم.
اختلال بدشکل انگاری بدن یا صورت یکی از خطرناکترین اختلالات روانیست که بر اساس آن فرد به طرز وسواسگونهای ایرادی در بدن خود مییابد و آن را بزرگ جلوه میدهد. درنتیجهی این اختلال ، فرد بیمار مرتب مقابل آینه قرار میگیرد و سعی میکند که از زوایای مختلف به مشکلی که فکر میکند دارد، نگاه بیاندازد. این افراد از عکسگرفتن خودداری میکنند، بسیار نسبت به ظاهر خود وسواس نشان میدهند، اعتماد بنفس خیلی کمی دارند و در موقعیتهای اجتماعی به علت دیدهشدن مشکلی که فکر میکنند در ظاهر خود دارند دچار استرس میشوند و درنتیجه ترجیح میدهند از حضور در موقعیتهای اجتماعی دوری کنند.
افرادی که از اختلال روانی خودشیفتگی رنج میبرند فکر میکنند که فردی از موقعیتی بالاتر از موقعیت آنها (مثلا یک سوپراستار) نسبت به آنها علاقه و عشق بسیاری دارد. آنها بر این باور هستند که این فرد مشهور توسط علائمی مانند سیگنالهای مخفی، تله پاتی و پیغامهای رمزی برای آنها پیغامهای عاشقانه میفرستد. درمان این اختلال بسیار سخت است. حتی اگر بیمار با شخص مورد نظرش به طور مستقیم مواجه شود و از او جواب "نه" بگیرد بازهم این جواب از سوی معشوقش به عنوان پیغامی رمزی و عاشقانه تلقی میشود.
در بیماری روانی توهم کاپگراس، فرد بیمار بر این باور است که یکی از اعضای خانواده یا شخصی نزدیک به او با فردی غریبه (همزاد او) جابهجا شده است که از نظر ظاهری شبیه به اوست. فرد بیمار در این بیماری اعلام میکند اعمال بدی توسط این فرد همزاد صورت میگیرد که هیچ ارتباطی به شخص اصلی ندارد. این اختلال اغلب با بیماری شیزوفرنی همراهی دارد.
در این اختلال روانی فرد بیمار بر این باور است که یک شخص واحد از نزدیکان یا اعضای خانوادهاش به علتی خود را به شکل آدمهای مختلف درمیآورد تا او را گیج کند. فرد بیمار با دیدن افراد مختلف اینطور فکر میکند که تمامی این افراد، یک نفر هستند.
این بیماری برای اولین بار در سال 1927 تشخیص داده شد.
در این بیماری روانی فرد بیمار به طور وسواسآمیز و فیزیکی تحت تاثیر محبت عشق قرار میگیرد. پزشکان به تازگی بر این باورند که این اختلال میتواند تا حد زیادی زندگی فرد را به دست بگیرد و آن را به خطر بیاندازد. علائم این بیماری بسیار شبیه به افسردگی شدید است. علائمی مانند: آزار و اذیت عمدی، خود فریبی، داشتن امید واهی، ازخودگذشتگیهای خطرناک، اقدامات بیپروا و عدم توجه به توصیههای اطرافیان و اعضای خانواده و بیعلاقگی نسبت به سایر موضوعات زندگیست.
در این بیماری فرد بیمار توانایی تشخص حقیقت اتفاقاتی که در حافظهاش وجود دارد را ندارد. برای مثال اگر شعری در حافظهاش باشد نمیتواند تشخیص دهد این شعر را خودش نوشته یا در جایی خواندهاست. در واقع یکسری اطلاعات و اتفاقات بدون منبع درون ذهن فرد جمعآوری میشوند. در موارد شدید این بیماری، شخص بیمار در یک مهمانی خانوادگی به ناگهان احساس میکند درون جمعی نشسته است که هیچ کس برایش آشنا نیست.
بیماری آلیس در سرزمین عجایب امکان تشخیص حجم اشیائی که در نزدیکی فرد بیمار قرار گرفتهاند را از او میگیرد. فرد بیمار ممکن است احساس کند که از محیط اطرافش بسیار کوچکتر و یا بزرگتر است. علاوه بر این، شکل و حالت اشیاء نیز در نظر فرد بیمار قابل تشخیص نخواهد بود. این بیماری به قدری شدید است که میتواند کل سیستم روانی فرد بیمار را تغییر دهد.
بیمارانی که از اختلال وسواس فکری-عملی رنج میبرند احساس میکنند که توانایی کنترل محیط اطراف خود را ندارند و مجبور هستند دست به کارهایی بزنند که نمیخواهند. اغلب بیماران در این حالت به طور وسواسگونهای اعمالی را انجام میدهند که از نظر خودشان نیز خستهکننده و طاقتفرسا هستند، مانند شستن مرتب دستها. فرد بیمار در بهترین حالت بر بیماری خود آگاهی دارد و تلاش میکند که مانع از اعمال غیرارادی خود شود اما در اغلب موارد با شکست مواجه میشود.
اختلال هذیانزدگی ترکیبی از اختلال بزرگنمایی و پارانویید است که در طی آن فرد بیمار به طور مداوم از خاطرات غلط و غیرواقعیاش برای دیگران تعریف میکند. این افراد بر این باورند که ادارهی دنیا به دست آنهاست. در بعضی موارد فرد ادعا میکند که کتابهای معروف را او نوشتهاست و یا اینکه خودشان را نامیرا میدانند. این افراد اغلب به صورتی بسیار مغرور و مرموز در اجتماعات حاضر میشوند.
این اختلال روانی یکی از نادرترین بیماریهاییست که در طی آن شخصیت فرد بیمار به چندین شخصیت دیگر تقسیم میشود و چندین شخصیت در یک بدن جای میگیرند. این شخصیتهای شکلگرفته جنسیت، سن، ملیت، خلقیات، استعدادها و توانایی و حتی بیماریهای متفاوتی دارند. گاه ممکن است که شخصیتهای خلق شده توسط ِبیمار، کودک و یا حتا زن باشد. افرادی که دچار این بیماری میشوند در دوران کودکی خود بحران وحشتناکی را گذراندهاند. در این حالت، کودک برای دوامآوردن شرایط وحشتناکی که پشت سر میگذارد، شخصیتهایی را بوجود میآورد و باور میکند که آن اتفاقات ناگوار نه برای او، بلکه برای آن شخصیتها اتفاق افتادهاند. یکی از بدترین موارد این بیماری مربوط به مردیست که در دهه 1970 در امریکا دستگیر شد و متوجه شدند که 24 شخصیت متفاوت درون ِمغزش زندگی میکنند.