ما در فارسیساید چندتا از بهترین جلوههای ویژهی و پنهان به کار برده شده در فیلمهای مشهور را پیدا کردهایم. آیا تا بهحال متوجه آنها شده بودید؟
ظاهرا کارگردان این فیلم، از بازی "جنیفر کانلی" وقتی در حال مرگ با دوست خود در حال مکالمهی تلفنی بود، تحت تاثیر قرار نگرفتهاست. برای اینکه این صحنه احساسیتر شود، دستاندرکاران فیلم، قطرهی اشک کامپیوتریی روی صورتش درست کردند.
جنیفر بعد از به نمایش گذاشته شدن فیلم و دیدن این صحنه، بسیار جا خورد.
این فیلم، پر از جلوههای ویژهی مختلف است. برای مثال، بسیاری از شما این صحنهی تاثیرگذار را که یک پَر جلوی پای فارست میافتد را به خطر دارید. این پر به بشدت طبیعی بهنظر میرسد اما درحقیقت این پر، کامپیوتری درست شده بود.
علاوه بر این، صحنهای که فارست پینگ پونگ بازی میکرد را به خاطر دارید؟ تمام کاری که بازیگر باید میکرد این بود که با راکتی که در دست داشت، تنها ادای پینگ پونگ بازی کردن را دربیاورد. توپهایی که با آنها بازی میکرد، کامپیوتری بودند.
یکی از صحنههای به یاد ماندنی این فیلم، جاییست بازیگر اصلی فیلم (بروس ویلیس)، در منطقهی هارلم نیویورک ایستاده و تابلویی در دست گرفته که روی آن نوشته شده "من از سیاهپوستان متنفرم". برای جلوگیری از بوجود آمدن هرنوع شرایط خطرناکی(به منطقهی هارلم، مکهی سیاه هم گفته میشود)، نوشتهی روی تابلو، جزو جلوههای ویژهی فیلم و با کامپیوتر درست شده است. حتی بعداز اینکه فیلم به نمایش گذاشته شد، بعضی از شبکهها ورژن دیگری از فیلم را که درآن روی تابلو نوشته شده بود "من از همه متنفرم" پخش کردند.
علاوه بر جلوههای ویژهای که بسیار محسوس هستند(مثل صحنههایی که نینا سایرز(ناتالی پورتمن) دچار توهمات عجیبی میشود)، از موارد دیگری که کمتر محسوس هستند هم در این فیلم استفاده شدهاست و یکی از این موارد، صحنهایست که نینا شروع به تبدیل شدن به یک قوی سیاه کرده و پری سیاه را از شانهی خود درمیآورد. این پر خیلی طبیعی بهنظر میرسد اما در واقع با استفاده از تکنیکهای کامپیوتری درست شده است.
یکی دیگر از این جلوههای ویژه، دستهای نینا بود. کارگردان برای اینکه دستهای او شیطانیتر بهنظر برسند، آنها را درازتر کرده و چین و چروکهایی روی آنها درست کرده بود. زیرا دستهای خود ناتالی بیش ازحد ظریف و صاف بهنظر میرسیدند.
طی فرایند فیلمسازی، بعضی تغییرات و انجام یک سری ریزه کاریها بهخاطر دلایل امنیتی لازم است. در اینگونه شرایط، جلوههای ویژه بسیار کارساز خواهند بود. برای مثال، در این صحنه از فیلم، وقتی جان نش(راسل کرو) تقریبا یک نوزاد را درآب خفه کرد، ۲ صحنهی جداگانه ضبط شد. در یک صحنه فقط یک وان پر از آب و در صحنهی دیگر یک نوزاد داخل یک وان خالی از آب قرار گرفت. نتیجهی ترکیب کردن این دو، صحنهای بشدت طبیعی و تاثیرگذار بود که در فیلم میبینید.
این فیلم سرشار از چشماندازهای زیباست. حتما چیزهایی مثل عمارت لوکسی که جوردن بلفورت داشت، عروسی باشکوه او کنار اقیانوس، منظرههای زیبایی از اسکله و... را بهخاطر دارید. بهنظر میرسد برای داشتن این مکانها یا باید هزینهای برای ساخت یا اجارهای این مکانها پراخت شود و یا اینکه دستاندرکاران فیلم، تنها اجازهی فیلمبرداری در این مکانها را داشته باشند؛ که همهی اینها بسیار هزینهبردار خواهد بود. به همین دلیل، برای جلوگیری از پرداخت اینگونه هزینهها، بسیاری از این مکانها جزو جلوههای ویژه بودند.
در صحنهی مشهوری که یک شیر داخل اداره آمده بود، آن شیر واقعی بود اما درجایی خارج از محوطهی فیلمبرداری از او فیلم گرفته شده و سپس با ترکیب دو فیلم، این صحنهی خارقالعاده بوجود آمدهاست.
تیم برتون سعی کردهاست تاجایی که میتواند این فیلم را خارقالعاده بسازد. به همین منظور درهرصحنهای که نفش اصلی فیلم(جانی دپ) درآن حضور دارد، جلوههای ویژهای روی صورت او قرار دادهاند تا چهرهی خون آشام بودن او، تاثیرگذارتر بهنظر برسد.
طبق گفتهی انگ لی(کارگردان فیلم کوهستان بروکبک)، صحنهای که گوسفندان عقب تصویر وجود داشتند، سختترین صحنه بود. دستاندکاران فیلمبرداری تنها ۷۰۰ حیوان را در دسترس داشتند اما تعداد گوسفندانی که برای فیلمبرداری لازم بود به حدود 2500 عدد میرسید. بنابراین بهترین راه برای جبران این کمبود این بود که باقی گوسفندان مورد نیاز را در تصویر به کمک کامپیوتر نقاشی کنند.
در فیلم مرد پرنده، صحنهها تقریبا بدون کات و پشت سر هم ضبط میشد و این باعث بوجود آمدن مشکلات مختلفی برای دستاندرکاران فیلم شده بود. یکی از مشکلات این بود که بهخاطر حرکت سریع دوربین، نورپردازی درست تصاویر دچار مشکل میشد. تنها راه حل این مشکل، استفاده از جلوههای ویژه بود که با کامپیوتر انجام میشد. آنها صحنههایی که بهخاطر نورپردازی بد، چهرهی بازیگران مشخص نبود را با کامپیوتر اصلاح کرده بودند.
کمتر کسی ازاین موضوع اطلاع دارد که در این فیلم، نفش برادران وینکلسواس توسط یک بازیگر، یعنی آرمی هَمِر انجام شده است. البته مشخص است که استفاده از دوقلوهای واقعی برای بازی کردن این نقشها راحتتر بود ولی خود دیوید فینچر(کارگردان فیلم) اصرار داشت که هردوی این نقشها را آرمی همر بازی کند.
ترفند اصلیی که باعث شد چهرهی این دو برادر تا این حد طبیعی بهنظر برسد، جایگزینی دیجیتالی چهره بود. بدن برادرها دو بدن متفاوت بود و چهرهی آرمی همر طی روند تولید فیلم، روی بدنها مونتاژ شده بود.
کلی کار انجام شده بود تا کریس ایونز را با آن بدن عضلهای به استیو راجرز لاغر تبدیل کنند. در ابتدا برای اینکار از یک بدل استفاده میکردند اما هیچکس نمیتوانست حرکات استیو راجرز را عین خودش انجام دهد. بنابراین صحنهها تاحدودی عجیب بهنظر میرسیدند. آنها بالاخره تصمیم گرفتند از تکنولوژِیهای دیجیتالی برای لاغر کردن کریس ایونز استفاده کنند. برای عملی شدن اینکار هر کدام از صحنهها از ۴ زاویهی متفاوت فیلمبرداری میشد و خود کریس هم مجبور بود برای لاغر بهنظر رسیدن، پاهای خود را جمعتر از حالت عادی کنارهم قرار دهد.